نامه اعتراضی دانشجویان و تشکل های دانشجویی سراسر کشور
جناب آقای سعیدرضا عاملی
دبیر محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی
تغییر رشته در دوره تحصیلات تکمیلی و ادامه تحصیل در رشتهای غیر از رشته دوره کارشناسی، پدیدهای نادر و عجیب نیست؛ چه در ایران و چه در سایر کشورها نمونههای فراوانی را میتوان یافت که با تغییر رشته در مقاطع تحصیلات تکمیلی، زندگی تحصیلی و پژوهشی افراد در مسیر جدیدی وارد شده که حضور در این مسیر جدید و پیشروی در آن، هم توفیقات علمی و دانشگاهی متعددی برای خود فرد در پی داشته و هم موجبات تحول و تغییرات روبهجلو در رشتههای مقصد را فراهم آورده است. در این بین، مهاجرت دانشجوهای ایرانی از رشتههای مهندسی و فنی و تجربی به علوم انسانی در مقطع تحصیلات تکمیلی که در سالهای اخیر رونق دوچندان یافته، برکات زیادی در پی داشته که از مهمترین آنها، ورود نیروهای تازه و باانگیزه به عرصهی به شدت مورد نیازِ علوم انسانیست؛ عرصهای که سالها به خاطر وضعیت فلاکتبار آموزش پایه و ضعف سیستمهای هدایت تحصیلی و نیز انگارههای نادرست فرهنگی رایج در خانوادهها، مورد بیتوجهیهای زیانباری قرار گرفته است.
متأسفانه به سبب ناکارآمدی نظام آموزش پایه و هدایت تحصیلی در ایران و ناآگاهی دانشآموزان و خانوادههایشان از علایق و استعدادهای واقعی آنها و نداشتن شناخت کافی از حوزههای مختلف علوم دانشگاهی، تعداد قابل توجهی از دانشجوها چند سال پس از ورود به دانشگاه، از ادامه تحصیل در رشته خودشان ناامید شده و هیچ انگیزهای برای فعالیت و تلاش در رشته فعلیشان نداشته و پس از آشنایی بیشتر با علوم دانشگاهی و کسب شناخت کافی از خود، تصمیم میگیرند که در مقاطع تحصیلات تکمیلی دنباله علاقه و استعداد خودشان را گرفته و عطای رشته کارشناسی را به لقایش ببخشند. در واقع امکان تغییر رشته در کارشناسی ارشد تنها روزنه امیدیست که به روی این دسته از افراد گشوده شده است.
اما مصوبه اخیر شورای سنجش و پذیرش دانشجو که طبق آن قرار است از سال ۱۴۰۱ سنجش و پذیرش داوطلبان در آزمون کارشناسی ارشد فقط از بین دانشآموختگان دوره کارشناسی رشتههای «مرتبط» امکانپذیر باشد، موجی از اعتراض و ناامیدی را در بین دانشجوهای رشتههای مختلف دانشگاههای سراسر کشور به راه انداخته است. این مصوبه در صورت اجرا چیزی جز ناامیدی از ادامه تحصیل برای تعداد کثیری از دانشجوهای مقطع کارشناسی و محروم ساختن کشور از نیروی انسانی باانگیزه و مستعد در بسیاری از رشتههای علوم دانشگاهی در پی نخواهد داشت. طبیعیست که احتمال مهاجرت این دسته از افراد به خارج از کشور برای ادامه تحصیل در رشته مورد علاقه و باب طبعشان نیز در صورت اجرای این مصوبه افزایش پیدا خواهد کرد.
این مصوبه همچنین تیر خلاصی را به پیکر نیمه جان آموزش و پژوهش میانرشتهای در کشور نشانه رفته؛ و این در حالیست که روندهای جاری آکادمیک و نیز صنعتی در جهان، به شکل روزافزونی در حال بازپیکربندی ساختارهای خود برای پشتیبانی بیشتر از رویکردهای میانرشتهای هستند. چرخش اثرگذار مذکور، بر گسترهای از دلایل متنوع استوار است که مجال طرح آنها نیست؛ با این وجود نظام آموزش عالی ما تا کنون نه تنها گام فعالانه و موثری در این راستا برنداشته، بلکه با صدور این مصوبهی تاسفبار، آخرین روزنهی شکلگیری رویکردهای میانرشتهای در کشور را نیز هدف قرار داده است.
کاهش پویایی نهاد آموزش عالی در کشور، سرریز نشدن حوضچه استعداد شکلگرفته در دانشگاههای برتر کشور به رشتهها و دانشگاههای دیگر، عدم امکان کشف استعدادها و علایق در میانه راه و گسترش انصراف از دوره کارشناسی از سوی دانشجوهای علاقهمند به تغییر رشته و یا مهاجرت آنها به خارج از کشور، نشان میدهد که چنین سیاستی میتواند منجر به بروز فاجعهای در نظام آموزش عالی بیمار ایران گردد.
ما امضاکنندگان این نامه ضمن یادآوری آسیبهای فراوان اجرای مصوبه منع تغییر رشته، تقاضا داریم در اسرع وقت بررسی این مصوبه را در دستور کار قرار داده و با شنیدن نظرات کارشناسان و دلسوزان نظام آموزش عالی کشور، نسبت به لغو آن اقدام فرمایید.
رونوشت به اعضای کمیسیون آموزش وتحقیقات مجلس شورای اسلامی